سلام 320 آخرين روز ماه مبارک رجب، قسمت ما شد بريم زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها . در کنارش يه سر به يکي از دوستامون هم زديم اتفاقا بچه دومشون تازه بدنيا اومده بود و 7 ماهش بود. انقدر محمدسجاد بهش علاقه داشت و که مدام مي رفت سمتش و سعي مي کرد بغلش کنه!!!! دست هاش رو مي رسوند به گوش هاش و علاقه ش رو با کشيدن اونها بهش ابراز مي کرد!!!! دو سه تا هم تو سري زد به کله ي بدون موش!! که بهش بگه دوستش داره و خيلي مرده!!! بماند که داداش بزرگه ي محمدامين که اسمش محمدحسين بود، هم تلافي اينها رو در آورد. اما ما متوجه شديم که محمدسجاد چقدر مي تونه از خودش کوچکترها رو دوست داشته باشه و بهشون کمک کنه! مخصوصا اگر اين ...